خاطره‌ای جالب از غلام‌رضا تاجگردون درباره اورژانس هوایی گچساران؛ به مناسبت بازگشت بالگرد امدادی

۲۱ خرداد ۱۴۰۴
با بازگشت بالگرد اورژانس هوایی به گچساران پس از پنج سال، غلام‌رضا تاجگردون خاطره‌ای تأثیرگذار از نجات جان یک مادر و نوزاد در کوه‌های کهگیلویه را در صفحه شخصی خود منتشر کرد.

پس از پنج سال وقفه، بالگرد فوریت‌های امداد هوایی گچساران با پیگیری‌ها و تلاش‌های مستمر غلام‌رضا تاجگردون مجدداً آماده خدمت‌رسانی به مردم مناطق صعب‌العبور شد. این اقدام حیاتی، نه تنها نشان از توجه به نیازهای اورژانسی و درمانی منطقه دارد، بلکه یادآور خاطراتی عمیق از سال‌های گذشته است؛ خاطراتی که هنوز در ذهن مردم مناطق روستایی همچون «دیل» زنده است.


در همین راستا، غلام‌رضا تاجگردون خاطره‌ای تأثیرگذار از یکی از بازدیدهای خود از روستای «دیل» را نقل کرد ؛ خاطره‌ای که نماد پیوند عاطفی و اعتماد متقابل مردم به خدمات صورت‌گرفته است. (این ویدیو مربوط به سال 1402 است)

وی گفت:
«روزی در کوچه‌ای از همین روستا قدم می‌زدم که بانویی محترم از اهالی دیل با چهره‌ای متواضع، هدیه‌ای ساده اما عمیق به من داد: یک بالشتک کوچک، چند حبه قند، یک سبد دست‌ساز و درون آن، یک عروسک مادر و یک عروسک نوزاد.»

این هدیه‌ به ظاهر ساده، حامل پیامی بزرگ بود. آن بانوی روستایی با اشاره به اجزای آن گفت:
«این عروسک مادر است، این هم بچه‌ای که نوزاد است و آنجا به دنیا آمده. این سبد هم آن هلیکوپتر است.»

او در ادامه شرح داد که چند روز پیش از آن، در کوه‌های «چاسخار» از توابع منطقه «چرام»، زنی در شرایط سخت زایمان قرار داشت و نیاز فوری به امداد داشت. بالگردی که با پیگیری‌های تاجگردون در گچساران مستقر شده بود، بلافاصله اعزام شد و با موفقیت مادر باردار را منتقل کرد تا نوزادش را در سلامت کامل به دنیا آورد.

تاجگردون این خاطره را سندی ارزشمند برای تاریخ منطقه دانست و گفت:
«این هدیه را به خاطر می‌سپارم تا بماند در تاریخ؛ تا نسل‌های آینده بدانند، زنی در دیل با تمام سادگی، پیامی بزرگ داد: پیام قدردانی از نجات جان یک مادر و فرزندش.»

وی افزود:
«شاید آن نوزاد در آینده، امیرکبیر شود؛ شاید یک دانشمند یا نخبه برای این سرزمین. این‌ همان معنای عمیق خدمت‌رسانی نظام جمهوری اسلامی ایران به مردم دورافتاده و نجیب این دیار است.»


تاجگردون اورژانس هوایی گچساران

 ارسال نظر


 عناوین جدید  آرشیو